English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (3997 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
crisp U موجدارکردن حلقه حلقه کردن
crisper U موجدارکردن حلقه حلقه کردن
crispest U موجدارکردن حلقه حلقه کردن
crisps U موجدارکردن حلقه حلقه کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
base ring U حلقه یا رینگ تحتانی توپ حلقه پایه حلقه کف
looped U بخش اصلی دستور با حلقه که توابع اولیه را انجام میدهد به جای اینکه وارد حلقه شود یا حلقه را ترک کند یا تنظیم کند
loops U بخش اصلی دستور با حلقه که توابع اولیه را انجام میدهد به جای اینکه وارد حلقه شود یا حلقه را ترک کند یا تنظیم کند
loop U بخش اصلی دستور با حلقه که توابع اولیه را انجام میدهد به جای اینکه وارد حلقه شود یا حلقه را ترک کند یا تنظیم کند
write enable ring U حلقه پلاستیکی که باید قبل ازضبط اطلاعات روی حلقه نوارقرار گیرد
positioning band U حلقه تثبیت حلقه ثبات گلوله روی پوکه
ferrule U حلقه یا بست فلزی ته عصا حلقه
nest U حلقه دورن حلقه دیگر در یک برنامه
nests U حلقه دورن حلقه دیگر در یک برنامه
ferrules U حلقه یا بست فلزی ته عصا حلقه
convolute U حلقه حلقه کردن
loops U حلقه درون حلقه دیگر
loop U حلقه درون حلقه دیگر
looped U حلقه درون حلقه دیگر
bight U حلقه طناب مضاعف قایق حلقه طناب دوبل
eye bolt U حلقه حلقه اتصال
wreathy U حلقه حلقه شده
purls U حلقه حلقه شدن
purling U حلقه حلقه شدن
quoit U حلقه پرتاب حلقه
purled U حلقه حلقه شدن
purl U حلقه حلقه شدن
adjusting ring U حلقه تنظیم زمان ماسوره حلقه تنظیم
curl U حلقه کردن
coil down U حلقه کردن
curls U حلقه کردن
interwreathe U حلقه کردن
curled U حلقه کردن
fake U حلقه کردن پیچیدن
fakes U حلقه کردن پیچیدن
coiled U حلقه کردن بوبین
faked U حلقه کردن پیچیدن
coils U حلقه کردن بوبین
wreathes U حلقه شدن یا کردن
girdle U حلقه احاطه کردن
coil U حلقه کردن بوبین
wreathe U حلقه شدن یا کردن
wreathing U حلقه شدن یا کردن
inwreathe U با حلقه گل احاطه کردن
girdles U حلقه احاطه کردن
flemish U حلقه کردن طناب
wreathed U حلقه شدن یا کردن
girdled U حلقه احاطه کردن
girdling U حلقه احاطه کردن
engird U احاطه کردن حلقه زدن
enring U احاطه کردن حلقه زدن دور
hasty sling U حلقه کردن بند تفنگ به صورت تعجیلی
hang U وارد کردن حلقه بی انتها و پاسخ ندادن به دستورات بعدی
hangs U وارد کردن حلقه بی انتها و پاسخ ندادن به دستورات بعدی
snap swivel U حلقه گردان با گیره فلزی برای وصل کردن طعمه ماهیگیری به ان
traveler U میله فلزی عقب قایق با حلقه برای وصل کردن طناب بادبان
kopfring U حلقه فلزی است که به دماغه بمب برای کم کردن میزان نفوذ ان در اب یا خاک وصل میشود
wisps U حلقه
wreaths U حلقه گل
wisp U حلقه
reeling U حلقه
hoop U حلقه
wreath U حلقه گل
hoops U حلقه
looped U حلقه
strap U حلقه
straps U حلقه
hanks U حلقه
reels U حلقه
reeled U حلقه
vortex U حلقه
curl U حلقه
vortexes U حلقه
vortices U حلقه
curled U حلقه
verticil U حلقه
curls U حلقه
volute U حلقه
collars U حلقه
collar U حلقه
whorl U حلقه
whorls U حلقه
ring aperture U حلقه
eyes U حلقه
volution U حلقه
link U حلقه
loop U حلقه
gird U حلقه
coiled U حلقه
coils U حلقه
reel U حلقه
lunette U حلقه
ring U حلقه
ran U حلقه
fascias U حلقه
fascia U حلقه
earring U حلقه
coil U حلقه
for/next loop U حلقه NEXT/FOR
grummet U حلقه
gyre U حلقه
strop U حلقه
loops U حلقه
eying U حلقه
mesh U حلقه
meshes U حلقه
meshing U حلقه
flower cup U حلقه گل
cycle U حلقه
bell-flower U حلقه گل
cycled U حلقه
eyeing U حلقه
cycles U حلقه
metamere U حلقه
convolutions U حلقه
convolution U حلقه
curly U حلقه حلقه
hank U حلقه
anadem U حلقه گل
eye U حلقه
ear ring U حلقه
do while loop U حلقه WHILE/DO
under neath U زیر حلقه
looped U حلقه زدن
brush ring U حلقه زغال
swivels U حلقه خودگرد
union hook U قلاب دو حلقه
armature loop U حلقه ارمیچر
macrocycle U درشت حلقه
looped U حلقه طناب
loop body U تنه حلقه
vaulting horse U خرک حلقه
ocellus U حلقه رنگی
olympic rings U 5 حلقه المپیک
cincture U حلقه محوطه
loops U حلقه شدن
loops U حلقه زدن
swivels U حلقه گردان
orbicularly U حلقه وار
bridged ring U حلقه پل دار
eyelets U حلقه چشم
swivel U حلقه خودگرد
transannular strain U کشیدگی دو سر حلقه
towing bridle U حلقه یدک
swivel U حلقه گردان
loop U حلقه شدن
closed loop U حلقه بسته
closed loop U حلقه مسدود
raceway U حلقه گردش
breech ring U حلقه کولاس
looped U حلقه دارکردن
loops U حلقه دارکردن
eyelet U حلقه چشم
adaptor piece U حلقه اتصال
open loop U حلقه باز
swivelled U حلقه گردان
bight U حلقه طناب
swivelled U حلقه خودگرد
nested loop U حلقه تو درتو
becket U حلقه اتصال
bale sling strop U حلقه بشکه
coil U حلقه شدن
encircling U حلقه زدن
annular U حلقه وار
parrel U حلقه ریسمان
encircles U حلقه زدن
buntline hitch U گره حلقه
encircled U حلقه زدن
lunette U حلقه کشش
annular U حلقه مانند
becket U حلقه پارو
nested loop U حلقه لانهای
nested loop U حلقه اشیانهای
hoops U حلقه بسکتبال
coils U حلقه شدن
endless loop U حلقه بی انتها
hoops U حلقه زدن به
coiled U حلقه شدن
hoop U حلقه بسکتبال
annulary U حلقه دار
loops U حلقه طناب
protection ring U حلقه حفافت
ringleader U سر حلقه رهبرشورشیان
ringleaders U سر حلقه رهبرشورشیان
annulus U حلقه حلقوی
encircle U حلقه زدن
wire coil U حلقه سیم
loop checking U مقابله حلقه
looped U حلقه شدن
maxwell turn U حلقه ماکسول
loop body U بدنه حلقه
loop counter U شمارنده حلقه
ran U حلقه کلاف .
mooring ring U حلقه مهار
annulate U حلقه دار
hoop U حلقه زدن به
positioning band U حلقه استقرار
annulated U حلقه دار
annulation U تشکیل حلقه
link U حلقه زنجیر
annulose U حلقه دار
annulose U حلقه وار
verticillate U حلقه شده
ring U حلقه زدن
endless loop U حلقه بی پایان
Recent search history Forum search
1Potential
1strong
1To be capable of quoting
1set the record straight
1Arousing
1the selected wells are 5 boreholes only, and desired samples quantity is 150-200 kg
1pedal pamping
1construed
1این نوشته(پرسش خود را ارسال کنید) درست روی بخشی که فرمان جست وجو می دهد می افتد و مانع پیدا کردن معنای کلمات می شود. چه باید کرد
1meaning of taking law
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com